چند پست قبلتر که گفتم برف اومده و خوشحال شدم و گفتم یاد بچگی افتادم صحنه ای که تو بچگی یادمه که برف تا زانو اومده و رفتم مدرسه و بقیه داستان حالا باید بگم اون صحنه امروز دوباره مث‌ قبل تکرار شد بقدری خوشحال شدم که انگار برگشتم بچگی به سالهای دور. ولی نزدیک چون اون صحنه دوباره دیدم و خوشحالم . صبح زود اولین کاری که کردم و اون همه برف دیدم رفتم خط کش آوردم( قابل توجه آقای ج گرچه چشمی هم درست حدس زدم:))) شد بیست و شش ساانت من ذوق فرااوان⁦(。♡‿♡。)⁩ صحنه ,بچگی منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

همه چی موجوده closed دانلود رمان آپشن های خودرو طرح تابستان قانع کردن دولت ایران وشما مردم orionhyx Netz اشپزی